به گزارش مشرق، حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران همزمان با سالروز رحلت امام خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی در سخنانی مهم جبهه مقاومت را امروز قویتر از هر روز دیگر دانستند و افزودند: شکست های آمریکاییها در لبنان، عراق، سوریه و فلسطین، نمود اقتدار جبهه مقاومت است.
حضرت آیت الله خامنهای در اظهارات اخیر خود به مطالب کلیدی در خصوص محور مقاومت اشاره و آن را در موازنههای راهبردی منطقهای مهم ارزیابی کرده اند.
بیشتر بخوانید:
اسرائیل برنده اکتشافات گاز در دریای مدیترانه
سردرگمی صهیونیستها از کارخانههای تسلیحاتی حزب الله
از جمله این موضوعات میتوان به ثمربخشی گزینه مقاومت به جای گزینه سازش و مذاکره با دشمن اشاره کرد که نمونه های متعددی در منطقه این موضوع را به اثبات میرساند. ایشان تاکید کردند که تسلیم شدن در برابر گامهای دشمن سبب پیشروی بیشتر دشمن میشود و ایستادگی در برابر زیادهخواهی های دشمن، آن را متوقف میکند.
ایشان مقاومت بیوقفه ملت ایران و توفیق و پیشرفت جمهوری اسلامی را مشوق دیگر ملت ها به «مقاومت» برشمردند و یادآور شدند: صاحبنظران بینالمللی و برخی تحلیلگران آمریکایی نیز به این واقعیت اذعان کردهاند.
حضرت آیتالله خامنهای واقعیت «عقبنشینی دشمن در مقابل مقاومت و ایستادگی» را یکی دیگر از اجزاء منطق و اندیشه مقاومت ذکر، و تأکید کردند: تسلیم شدن در مقابل دشمن موجب پیشروی او میشود، اما اگر در مقابل زیادهخواهی و باجخواهی دشمن، مقاومت شود، پیشروی او متوقف خواهد شد، بنابراین از این زاویه نیز «صرفه با مقاومت» است.
ایشان افزودند: تجربه جمهوری اسلامی در چهل سال گذشته نیز مؤید همین مطلب است، زیرا هر جا که ایستادگی کردیم، موفقیت و پیشرفت نصیب ما شده است و هرجا که بر اساس میل طرف مقابل حرکت کردیم، ضربه خوردیم.
رهبر انقلاب اسلامی در بیان سومین جزء از اجزاء منطق مقاومت خاطرنشان کردند: مقاومت و ایستادگی هزینه دارد، اما هزینه تسلیم شدن به مراتب بیشتر از هزینه مقاومت است. ایشان در ادامه رژیم پهلوی در ایران و رژیم کنونی آل سعود در عربستان را دو مورد از جریانهایی دانست که با وجود همه کوتاه آمدنها و امتیازاتی که به آمریکا میدادند، تحقیر هم میشدند. ایشان گفتند: دولت سعودی نمونهای است که هم دلار میدهد و هم بر اساس خواسته آمریکا موضعگیری میکند، اما توهین هم دریافت میکند و به او لقب «گاو شیرده» میدهند.
هزینه مقاومت بیشتر است یا سازش؟
سوال دیگری که ممکن است در این زمینه پیش آید و رهبر معظم انقلاب اسلامی به آن نیز پاسخ دادند، این است که با توجه به اینکه مقاومت و ایستادگی در برابر دشمن هزینه دارد، ما با باج دادن و تسلیم شدن در برابر استعمار غرب میتوانیم زندگی بهتری داشته باشیم. ایشان اما به دو تجربه گذشته و کنونی در میان کشورهای منطقه اشاره و تاکید کردند که هزینه تسلیم شدن در برابر دشمن بسیار بیشتر از مقاومت در برابر آنها است.
ایشان علاوه بر رژیم شاه سابق به عنوان یک مثال تاریخی در این رابطه، از عربستان سعودی به عنوان یک نمونه زنده یاد کردند. عربستان طی دو سال گذشته بالغ بر ۵۰۰ میلیارد دلار در قالب معامله های تسلیحاتی و قراردادهای تجاری به آمریکا هزینه پرداخت کرده، اما هنوز نتوانسته از زیر بار اتهامات و باجخواهیهای دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا خارج شود.
روزهای دشوار امت اسلام در ابتدای شکلگیری حزب الله لبنان
حزبالله لبنان، گر چه در اوایل شکلگیری خود در دهه هشتاد قرن گذشته میلادی به عنوان یکی از گروههای مقاومت در برابر اسرائیل از میان دهها گروه مشابه خود اعتبار قابل توجهی نداشت، اما با گذشت زمان ودستاوردهایی که در برابر اشغالگران محقق کرد، به یکی از مشهورترین و تأثیرگذارترین گروههای اسلامگرای مبارزه کننده در برابر رژیم صهیونیستی تبدیل شد.
این حزب در شرایطی روی کار آمد که تلآویو سرمت پیروزیهای خود در نبرد با شش کشور اسلامی بود و خود را قدرت بلا منازع منطقه میدانست و ارتش خود را ارتش شکست ناپذیر لقب داده بود. درست به همین علت بود که سرکردگان رژیم صهیونیستی به بهانههای مختلف سودای اشغال لبنان را در سر می پروراندند تا بتوانند پروژه از نیل تا فرات خود را اجرایی کنند. لبنان در آن زمان در آتش جنگ داخلی می سوخت. ارتش اسرائیل در ژوئن ۱۹۸۲، تهاجم گستردهای را به لبنان آغاز کرده و نیمی از خاک این کشور را به سرعت به اشغال خود در آورد. در واقع شکست گروههای فلسطینی و احزاب چپ لبنان در مقابله با این تهاجم، شکست نظریههای ملیگرایی عربی و ایدئولوژیهای چپ (کمونیسم، بعث، ناصریسم و…) را در پی داشت و زمینه را برای ظهور حزبالله لبنان به عنوان تنها گزینه، برای مقابله با این تجاوزات فراهم کرد.
با شروع فعالیتهای بعضی روحانیون بازگشته از حوزه علمی دینی نجف اشرف به لبنان، نقطههای آغازین حرکت فعال علمای دینی در دهه ۱۹۶۰ شکل گرفت. در آغاز راه، این فعالیتها گسترده نبود و شیوه امامت جماعت در مساجد و ارائه دروس دینی را در روستاها و محیط پیرامون آنها برگزیده بود. به تدریج برگزاری فعالیت های فرهنگی در سراسر خاک لبنان و البته در دایره ای محدود مد نظر قرار گرفت. گروهی از جوانان در چارچوب ضرورت توجه جدی به شناخت اسلام، به این علمای دینی روی آوردند و عامه مردم نیز به آنان پیوستند. این مرحله نشانگر حیات جنینی جریان اسلام گرا و بر داشتن گام های نخستین در تحقق حرکتی محدود و جدید بود.
با گذشت زمان، همه نگاهها به چند روحانی پر تلاش که دارای بینش فکری تکامل یافته و توان فرهنگی درخور توجه بودند و شیوه های خاصی در عرصه تحرکات اسلامی داشتند، معطوف شد. از جمله این علما امام موسی صدر بود که در قم تحصیل کرده بود. وی شخصیتی جذاب داشت که قادر به جلب افکار عمومی بود. او گردان های مقاومت لبنان یا امل را به عنوان بازوی نظامی جنبش، با هدف مقاومت علیه اشغالگری اسرائیل تأسیس کرد.
آیت الله شیخ محمد مهدی شمس الدین نیز از جمله شخصیت های مذهبی بود که با شروع فعالیت خود در منطقه شرقی بیروت، در دکوانه و پس از انتقال به منطقه شیاح در حومه جنوبی بیروت، ریاست جمعیت خیریه فرهنگی را بر عهده گرفت و پس از آن، به عنوان نایب رئیس مجلس اسلامی اعلای شیعیان انتخاب شد. دیدگاه شمس الدین در دعوت به نبرد با اسرائیل و آزاد سازی سرزمین های اشغال شده، بسیار روشن و صریح بود.
از شخصیت های مذهبی دیگر که در برپایی و ایجاد زمینه های تشکیل حزب الله لبنان نقش مؤثر و مثبتی داشت، آیت الله سید محمد حسین فضل الله بود که فعالیتش را در نبعه در منطقه شرقی بیروت آغاز و جمعیت خانواده برادری را تأسیس کرد. فعالیت های سیاسی وی پس از تجاوز اسرائیل به خاک لبنان در اظهارات و خطبه هایش تجلی یافت و مورد توجه جدی قرار گرفت.
در این دوران تاریک علاوه بر لبنان، سرزمینهای عربی از جمله فلسطین در جنگهای قبلی اشغال شده بود و وظیفه اسلامی برای آزاد سازی آنها مطرح بود. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، حضرت امام خمینی (قدس سره) با بیان اینکه «اسرائیل یک غده سرطانی است»، دستور لازم برای فعال سازی محور مقاومت در منطقه را دادند. حزبالله پیش قراول این حرکت مبارک در جهان اسلام بود و عملیات مقاومت اسلامی را بر ضد اسرائیل را با امکانات بسیار اندک و نیروی انسانی کم آغاز کرد.
به این ترتیب گام اولیه پایهگذاری همه جانبه پروژه مقاومت برداشته شد که هدف از آن، رد هر گونه امتیاز دهی ارضی و عدم پذیرش سوء استفاده دشمن از ضعف و ناتوانی واقعی فلسطینیان و عربها و در نتیجه جلوگیری از تحقق اهداف آن بود.
تاکتیکهای مبارزاتی حزبالله
در این موضع شکی نیست که تجاوز گسترده نظامی رژیم صهیونیستی به لبنان در ژوئن سال ۱۹۸۲ میلادی، عامل اصلی خیزش جوانان لبنان و تشکیل جنبش حزب الله لبنان است؛ به گونه ای که همه تحلیلگران مسائل لبنان و حزب الله، به این موضوع اعتراف دارند؛ اما در ورای این مسئله، موضوعات و مسائلی از قبیل روحانیون لبنانی تحصیل کرده نجف، متأثر از افکار و آرا حضرت امام خمینی، به عنوان رهبر یک جنبش انقلابی انقلاب اسلامی ایران و تحولات مربوط به لبنان، خصوصاً بی ثباتی سیاسی در لبنان، در اثر جنگ داخلی، ناکارآیی نخبگان در مدیریت بحران و گسترش روز افزون شکاف طبقاتی، عوامل دیگر تولد حزب الله لبنان به صورت فعلی هستند.
مخفی کاری در عمل جهادی، اساس موفقیت حزبالله در میدان محسوب می شود. عمل غافلگیری، بیشترین اهداف را با کمترین خسارت ها به بار می آورد. همچنین حزب الله، ابزارهای جنگی را طوری انتخاب کرده که سهولت حمل و نقل و اخفای آنها تأمین شود؛ از این رو، هیچگاه نیازی به تانک یا جنگ افزارهای سنگین و ثابت نبوده است. چرا که این ابزارها در معرض بمباران هوایی قرار می گیرد و در نتیجه با آمادگی تسلیحاتی مقاومت سازگاری لازم را ندارد. حزب الله تدابیر عملی خود را برای پایه ریزی مقاومت، به گونه ای متفاوت با ارتش های منظم اتخاذ کرد.
مقاومت اسلامی از طریق گروه های مخفی در میدان نبرد عمل می کند و این موجب انعطاف پذیر در تحرک می شود و امکان می دهد که افراد ضمن زندگی طبیعی خود در روستاها و شهرهای دور و نزدیک، به سادگی بتوانند به میدان نبرد باز گردند؛ بی آنکه نیازی به حضور آشکار نظامی باشد.
ورود حزب الله به نظام سیاسی لبنان و موضوع رعایت قواعد سیاسی، تأثیرات متقابلی بر حزب الله و دولت وقت، به نخستوزیری رفیق حریری داشت. حزب الله که برای اولین بار وارد پارلمان شده بود، ناچار بود که برای به رسمیت شناخته شدن از سوی جامعه سیاسی لبنان، مشروعیت بازی سیاسی لبنان را بپذیرد و قواعد آن را رعایت کند. حزب الله خود به این موضوع این گونه اعتراف می کند که «صحنه مبارزه در حال تغییر از یک صحنه نظامی به صحنه های سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی است. همچنین اختلاف بین این صحنه ها و قواعد بازی در آنها بسیار زیاد است.»
مقاومت لبنان از کورسوی امید تا ترسیم موازنههای منطقهای
حزبالله لبنان در تاریخ ۳۶ ساله موجودیت خود از یک جریان داخلی لبنان به یک محور منطقه ای و بینالمللی مقاومت تبدیل شده و با در پیش گرفتن رویکرد مقاومت در برابر اشغالگری رژیم صهیونیستی از یک جنبش عادی به گروهی تبدیل شده که خواب خوش را از چشمان صهیونیستها ربوده است.
حزب الله که پیش از این عمده هدف خود را مانعتراشی در روند اشغالگری رژیم صهیونیستی در بخش های مختلف لبنان به ویژه پایتخت این کشور ترسیم کرده بود، امروز به صهیونیستها هشدار میدهد که در صورتی که حملهای را ضد لبنان طراحی کنند، با واکنش سخت محور مقاومت از جمله آزادسازی مناطق اشغالی الجلیل و جولان مواجه خواهند شد. جالب اینجاست که صهیونیستها به خوبی از واقعگرایی موجود در این تهدید اطلاع دارند و طی ماههای گذشته تمام تلاش خود را به کار گرفتهاند تا جلوی تهدیدات احتمالی حزبالله را در این عرصه بگیرند. حزب الله در تاریخ موجودیت درخشان خود شکستهایی را به رژیم صهیونیستی وارد کرده که پیش از این سابقه نداشته است و کشورهایی که وارد جنگ با اسرائیل شده بودند، از جمله شش کشور عربی در تحقق آن ناکام بودند.
نهال مقاومت جوانان لبنانی که روزی با سلاحهای سبک و عزم و اراده سنگین خود در برابر اشغالگران اسرائیلی ایستادگی میکردند، در سایه گزینه مقاومت و تسلیم ناپذیری به درخت تنومندی تبدیل شده که بر تحولات منطقه و موازنه قدرت در خاورمیانه سایه انداخته و حزبالله را به یک طرف تاثیرگذار در موازنه های قدرت تبدیل کرده است.
این در حالی است که جنبشهای سازشکار با همین قدمت در منطقه نه تنها دستاوردی را از روند طولانی مدت مذاکرات و تسلیم خود در برابر دیکتههای دشمن محقق نکردند، بلکه شکستها و افتضاحات بزرگی را رقم زدند که بسیاری از ثروتهای منطقه و پتانسیلهای امت اسلام را به باد داد.
در ۴۰ سال از عمر حزب الله لبنان سیاستمدارانی در این کشور روی کار آماده اند که برخی از آنها نظیر جریان المستقبل وابستگی به برنامههای سیاسی عربستان و آمریکا را در دستور کار قرار دارند و برخی دیگر نیز نظیر فالانژها خود را سرسپرده رژیم صهیونیستی کردند. رفیق حریری پدر سعد حریری و رئیس سابق جریان المستقبل که ارتباطات بسیاری خوبی با سعودیها داشت، در انفجاری مشکوک به وضوح سرنخهای حضور اسرائیل در پشت صحنه آن مشاهده میشد، ترور شد و گروه های دیگر که پیش از این بر اساس رویکردهای فرقهای و طایفهای نقش قابل توجهی در عرصه سیاسی لبنان داشتند، با شکستهای متعددی که در برنامه کاری خود دچار شدند، موقعیت اجتماعی و سیاسی خود را از دست دادهاند.
حزبالله بعد از ۱۰ سال از زمان اعلام موجودیت خود و پیروزی هایی که در روند مقابله با اشغالگری رژیم صهیونیستی در لبنان به دست آورد، در اولین انتخابات پارلمانی (در سال ۱۹۹۲) پس از امضای پیمان طائف شرکت کرد و موفق شد ۱۲ کرسی را در مجلس نمایندگان به دست آورد. این نتیجه برای حزبی تازه تاسیس که عمده فعالیتهای خود را متمرکز در عرصه مبارزاتی و نظامی کرده بود، شگفتانگیز بود. در انتخابات سال ۱۹۹۶ نیز حزبالله همان موفقیت قبلی را تکرار کرد. در رقابتهای سال ۲۰۰۰ حزبالله ۱۴ کرسی پارلمان را به خود اختصاص داد. در انتخابات شوراهای شهری و روستایی که در سال ۱۹۹۸ و پس از سه دهه برگزار گردید، حزبالله توانست موفقیتهای چشمگیری کسب کند.
در انتخابات سال ۲۰۰۴ شوراهای شهری و روستایی، نامزدهای حزبالله در منطقه ضاحیه بیروت و همچنین استان جبل به پیروزی دست یافتند.
پس از پیروزی حزبالله بر رژیم صهیونیستی و اخراج ارتش رژیم صهیونیستی از جنوب لبنان در سال ۲۰۰۰ صهیونیستها با فشار بر مجامع بینالمللی و برقراری ارتباط نزدیکتر با برخی گروههای لبنانی در راستای محاصره و خلع سلاح حزبالله میکوشیدند. در این ارتباط شورای امنیت سازمان ملل متحد قطعنامه ۱۵۵۹ را در سال ۲۰۰۴ صادر و بر خلع سلاح نیروهای شبهنظامی لبنانی و خروج نیروهای سوری از آن کشور تأکید کرد. کشورهای غربی با همین هدف سناریوی ترور رفیق حریری نخستوزیر سابق لبنان را طراحی کردند، آنها با ابراز نگرانی از قدرت روز افزون مقاومت لبنان در عرصه سیاسی این کشور عمده تمرکز خود را برای مقابله با قدرت سیاسی و نظامی حزبالله به کار گرفتند.
در مقابل حزبالله لبنان و عناصر حامی محور مقاومت، محور سازش و جریان حامی اردوگاه غرب در لبنان قرار دارد که شامل المستقبل، حزب نیروهای لبنانی، فالانژها و … می شود. این جریان ها که تا سال ۲۰۰۲ عمده عرصه سیاسی لبنان را در اختیار داشتند، با تغییر مواضع جریان آزاد ملی و تشکیل جریان ۸ مارس بخش قابل توجهی از پایگاه خود در حاکمیت سیاسی کشور را از دست دادند.
علل این اتفاق را می توان در بروز جریانی دید که مستقل از دیکتههای رژیمهای عربی منطقه و برنامههای کاری آمریکا فعالیت می کند و خطر مبارزه با اشغالگری رژیم صهیونیستی در لبنان را سرلوحه برنامههای کاری خود قرار داده است.
البته باید بپذیریم که بخشی از این تغییر رویکرد در نتیجه اشتباهات راهبردی ارتجاع عربی و آمریکا است. نمونه این اتفاق را می توان در اقدام شتابزده ریاض برای مجبور کردن سعد حریری شخصیت اول وابسته به خود به استعفا از ریاض و محبوس کردن وی مشاهده کرد که علامت سوال بزرگی در تحقیر و اثبات وابستگی جریان متبوع عربستان در لبنان ایجاد کرد.
از دیگر اشتباهات راهبردی آمریکا در لبنان حمایت از هجمه فراگیر رژیم صهیونیستی به لبنان در سال ۲۰۰۶ بود. دولت آمریکا و شخص کاندولیزا رایس وزیر خارجه وقت آمریکا تلاش قابل توجهی برای پیبشبرد اهداف سیاسی این حمله به کار گرفتند و طبق اخبار و اطلاعاتی که طی سال های اخیر منتشر شده، تعدادی از گروههای سیاسی داخل لبنان نیز رضایت خود را از شکست حزبالله در این جنگ اعلام کرده و در خیانتی آشکار به کشور، خدماتی را برای دستیابی رژیم صهیونیستی به اهداف پشت پرده خود از این حمله ارائه کردند. این در حالی بود که رژیم صهیونیستی کشتار بی رحمانهای را در لبنان به راه انداخته بود که حوادث روستای قانا تنها یکی نمونههای آن بود.
انتخابات پارلمانی اخیر در لبنان نشاندهنده این واقعیت بود که هر اندازه که گروههای مختلف از احزاب و طوایف لبنانی خود را در روند مبارزه با رژیم صهیونیستی و اعلام استقلال از جریانهای مداخله جو در لبنان از جمله عربستان سعودی و آمریکا وارد کنند، به همین نسبت به ارزش و اعتبار بیشتری در میان افکار عمومی دست پیدا خواهند کرد. نمونه واضح این مدعا را میتوان در پیروزی ۶ نفر از اهل تسنن مستقل لبنانی در بخشهای مختلف انتخاباتی این کشور دانست که با اعلام بیزاری از سیاستهای غرب در لبنان توانستند خود را در عرصه سیاسی این کشور بیش از پیش مطرح کنند.
بر اساس نتایجی که در انتخابات اخیر به دست آمده، حزب الله لبنان و جنبش امل به همراه متحدان خود موفق شد یک سوم به علاوه یک کرسی پارلمان را که لبنانیها آن را «ثلث معطل» میخوانند، به دست آورد. حزب الله لبنان به همراه جنبش امل و حزب قومی اجتماعی سوریه و جریان المرده و عناصر مستقل وابسته به خود موفق شده ۴۳ کرسی پارلمان را از آن خود کند. این در صورتی است که نخواهیم جریان آزاد ملی لبنان را بخشی از این ائتلاف قرار دهیم.
این بدان معناست که رسیدن جلسات پارلمان لبنان به حدنصاب برای بررسی مسائل و پروندههای مهم منطقهای نیازمند حضور فراکسیون محور مقاومت در پارلمان است. از این منظر میتوان نتیجه گرفت که تقریباً هیچ مصوبهای نمیتواند بدون موافقت ائتلاف شیعیان لبنان و متحدانش در پارلمان تصویب شود.
شاید به دلیل همین محاسبات بود که روزنامه ایتالیایی «لی اوکی دلا گویرا» در گزارش خود در خصوص انتخابات لبنان نوشت: این انتخابات نقطه تحولی در خاورمیانه خواهد بود، چرا که لبنان به عرصهای برای مبارزه بین عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی با محور مقاومت تبدیل شده است. این گزارش میافزاید که احتمالاً نتایج این انتخابات بر موازنههای قدرت در لبنان و روند سیاسی اوضاع منطقه تاثیرگذار خواهد بود.
این روزنامه ایتالیایی با اشاره به شکست سنگین جریان المستقبل در انتخابات میافزاید حریری تاوان استعفای خود از ریاض و ائتلاف با عربستان را پرداخت کرد، با این وجود به نظر میرسد که بتواند جایگاه خود به عنوان نخست وزیر کشور را حفظ کند.
این گزارش به نگرانیهای رژیم صهیونیستی در خصوص نتایج این انتخابات اشاره کرد، چراکه تقویت قدرت مقاومت در ساختار سیاسی لبنان، تل آویو را از دست اندازی به منابع طبیعی و تجاوزهای مکرر زمینی و هوایی به لبنان بازداشته و از دید مقامات تلآویو به عنوان یک خطر جدی و تهدید مستقیم ضد این رژیم به شمار میرود.
به این ترتیب مشخص می شود سیاستی که جریان سعودی آمریکایی طی سال های اخیر در لبنان دنبال میکند، موفقیت آمیز نبود. مردم لبنان بر خلاف منافع آمریکا و رژیم صهیونیستی به دنبال حفاظت از منابع و ثروت های طبیعی و میادین نفتی و گازی این کشور در برابر تجاوزات رژیم صهیونیستی و مقابله با تهدیدات همیشگی این رژیم با بهرهگیری از معادله استراتژی دفاعی سه جانبه لبنان هستند و در این زمینه در برابر فشارها و تهدیدها کوتاه نمیآیند.
این همان حکمت و منطقی است که در اظهارات رهبر انقلاب اسلامی ایران دیده میشود.